سفارش تبلیغ
صبا ویژن

گذر

مراقب افکارت باش زیرا افکارت گفتارت را میسازد

مراقب گفتارت باش زیرا گفتارت اعمالت را میسازد

مراقب اعمالت باش زیرل اعمالت عادتهایت را میسازد

مراقب عادتهایت باش زیرا عادتهایت شخصیتت را میسازد

مراقب شخصیتت باش زیرا شخصیت تو سرنوشتت را میسازد


پنج شنبه 93/12/14 .:. 8:14 عصر .:. داود عابدینی

اگرنمی توانی بلوطی بر فراز تپه ای باشی بوته ای در دامنه ای باش

ولی بهترین بوته ای باش که در کناره راه می روید

اگر نمی توانی درخت باشی ،بوته باش اگر نمی توانی بوته ای باشی،

علف کوچکی باش و چشم انداز کنار شاه راهی را شادمانه تر کن

اگر نمی توانی نهنگ باشی، فقط یک ماهی کوچک باش

ولی بازیگوش ترین ماهی دریاچه!

همه ما را که ناخدا نمی کنند، ملوان هم می توان بود

در این دنیا برای همه ما کاری هست کارهای بزرگ

و کارهای کمی کوچکتر و آنچه که وظیفه ماست ،

چندان دور از دسترس نیست اگرنمی توانی شاه راه باشی ،

کوره راه باش اگر نمی توانی خورشید باشی،

ستاره باش با بردن و باختن اندازه ات نمی گیرند

هر آنچه که هستی، بهترینش باش!


چهارشنبه 93/12/13 .:. 12:5 صبح .:. داود عابدینی

با خودت صادق باش و نگران نباش که دیگران در باره ات چه فکر می کنند. حتی گردابی ازافکار ناراحت کننده با شوخ طبعی و خندهای ازته دل از بین خواهد رفت. اگر میخواهی مشکلات خودت حل شوند به دل های دردمند دیگران تسلی و آرامش بده . بگذار لبخند در قلبت بارور شود و از دریچه چشم هایت به دنیا بتابد. هنگامی که وسوسه می شوی تا حرف های کنایه آمیز و نیشدار به دیگران بزنی یادت باشد که فلفل زیادی طعم غذا را خراب می کند. کلمات نسنجیده ، دوستی های باارزشی را تباه کرده اند اما مهربانی هیچ چیز را خراب نمی کند، اجازه بده دیگران هر طور مایلند ، پیش بروند. ظرفیت عشق وجودت را با دوست داشتن همه انسان ها و زندگی افزایش بده


سه شنبه 93/12/12 .:. 3:25 عصر .:. داود عابدینی

خوش دارم آزاد از قید و بندها درغروب آفتاب بر بلندای کوهی بنشینم و فرو رفتن خورشید را در دریای وجود مشاهده کنم و همه حیات خود را به این زیبایی خدایی بسپارم و این زیبایی سحرانگیز، با پنجه های هنرمندش با تار و پود وجودم بازی کند، قلب سوزانم را بگشاید، آتشفشان درد و غم را آزاد کنم، اشک را که عصاره حیات من است، آزادانه سرازیرنمایم، عقده ها و فشارهایی را که بر قلب و روحم سنگینی می کنند بگشایم . غم های خسته کننده ای را که حلقومم را می فشرند و دردهای کشنده ای که قلبم را سوراخ سوراخ می کند، با قدرت معجزه آسای زیبایی تغییر شکل دهد و غم را به عرفان و درد را به فداکاری مبدل کند و آنگاه حیاتم را بگیرد و من دیوانه وار همه وجودم را تسلیم زیبایی کنم و روحم به سوی ابدیتی که نورهای زیبایی می گذرد پرواز کند و در عالم آرامش و طمأنینه از کهکشانها بگذرم و برای لقاء پروردگار به معراج روم و از درد هستی و غم وجود بیاسایم و ساعتها و ساعتها در همان حال باقی بمانم و از این سیر ملکوتی لذت ببرم.


سه شنبه 93/12/12 .:. 3:13 عصر .:. داود عابدینی

 

 


جمعه 93/12/8 .:. 1:53 عصر .:. داود عابدینی
   1   2      >
درباره وبلاگ

آرشیو مطالب
امکانات وب


بازدید امروز: 0
بازدید دیروز: 3
کل بازدیدها: 40740